آغاز ثبت نام کلاسهای زبان اشاره ناشنوایان در سیرجان

ثبت نام آموزش زبان اشاره از تاریخ 1393/6/1به مدت پانزده روز در کانون ناشنوایان سیرجان انجام میشود وپس از مدت تعیین شده کلاسهای آموزشی در محل کانون برگزار میگردد .شرکت در این کلاسها برای کلیه علاقمندان آزاد است .

زبان

«زبان عبارت است از تمام نمادها ، علامت و وسائلی از هر نوع، که به وسیله ی حواس مختلف، بین افراد جامعه رابطه برقرار می کند. باتوجه به این تعریف غیر از زبان گفتاری…، زبان اشاره و … نیز برای تفهیم و تفهم و ایجاد رابطه بین افراد جامعه وجود دارد. »

با توجه به این تعریف” زبان اشاره” هم نوعی از زبان است، که تنها با زبان گفتاری که در آن تاکید بر صداست، متفاوت است. در ادامه علاوه بر تعریف زبان اشاره،به انواع شیوه هایی که برای برقراری ارتباط با ناشنوایان ابداع شده است نیز، می پردازیم.

زبان ناشنوایان

«زبان اشاره، زبانی است که، در آن به جای اجرای الگوی صوتی صدا ، با استفاده از الگوی نشانه های دیداری( ارتباط دستی، زبان بدن (، معنا را نمایش میدهد ـ با ترکیب همزمان حالات دستی، جهت و حرکات دست ها، بازوها، و بدن و همچنین حالات چهره ـ تا به آرامی فکر گوینده را بیان کند.»

زبان اشاره در واقع نوعی از زبان است که در آن به جای استفاده از سیستم صوتی و یا به عبارتی گفتار ، از دست ها برای سخن گفتن بهره می بریم. در واقع این دست ها هستند که به جای زبان سخن می گویند.

همانطور که از نام “زبان اشاره” پیداست، در زبان اشاره از اشارات و یا دقیق تر از حرکات، حالات دست، چشم، و جهت ایستادن، برای انتقال منظور بهره برده میشود.

زبان ناشنوایان ایرانی

زبان نزد ناشنوایان ایرانی را می توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد:

1. اشاره-اشاره: که در این شیوه تنها از حرکات دست و اشاره مطلق استفاده می شده. در این شیوه لبخوانی صورت نمیگیرد.

2. شفاهی –شفاهی: در این شیوه به هیچ عنوان از اشاره و علامت های دستی استفاده نمیشود و تنها لبخوانی صورت می گیرد. که در این شیوه تمرکز زیادی نیاز است که ناشنوا باید تمام مدت به دهان گوینده نگاه کند تا از روند کلام دور نیفتد. و اگر این مکالمه طولانی باشد برای ناشنوایان بسیار خسته کننده خواهد شد. و در این شیوه معمولا انتقال پیام از سوی ناشنوا هم با کندی و سختی صورت میگیرد.

3. مکتب آموزشی باغچه بان: که در این شیوه بین دو شیوه ی بالا، یعنی لبخوانی و اشاره تعادلی صورت می گیرد که درآن سرعت کلام تا حدی افزایش می یابد و علاوه بر اینکه منظور منتقل میشود از افتادن ناشنوایان در دام اشاره ی مطلق که در واقع گفتار را درآنها به شدت تضعیف میکند هم در امان می ماند.

البته ناگفته نماند که تمامی این زبانها در مدارس و در محیط های آموزشی بکار گرفته می شدند. در واقع ناشنوایانی که آموزش رسمی نمی دیدند، دسته بندی دیگری را شامل می شوند.در واقع ممکن است بین فرد ناشنوا با خانواده ی ناشنوایش زبانی شکل بگیرد که البته برای دیگر ناشنوایان قابل درک نیست(زبان اشاره ی خانگی و محلي).

انواع زبان های اشاره

زبان اشاره بر خلاف تصورات رایج، زبانی جهانی نیست و به شیوه های مختلفی طبقه بندی می شوند، علاوه بر این در زبان اشاره هم ما با گویش ها و الفاظ متفاوتی مواجهیم، یعنی زبان اشاره در واقع یک زبان واحد نیست و در هر کشوری و در هر ناحیه ای مختصات خود را دارد. اما آنچه که در این بخش لازم به ذکر است: زبان اشاره، از نظر دستوری با زبان های گفتاری متفاوت است و شکل جدیدی را بوجود آورده است.

در سال 1988 در کنفرانس زبان شناسی، 69 زبان اشاره شناسایی شد و در کنفرانسی که در 1989 در “مونترآل” برگزار شد 11 عدد دیگر به آنها اضافه شد. از جمله خانواده های زبان های اشاره که در جهان مطرح هستند: ASL؛ زبان اشاره ی آمریکایی، BSL؛ که زبان اشاره شمال آفریقا در این دسته بندی قرار می گیرد، Japanese SL؛ که زبان های اشاره ی ژاپنی، تایوانی وکره ای در این خانواده جای می گیرند.

زبان اشاره در ایران

زبان اشاره طبیعی در ایران با تاسیس مدرسه ی ناشنوایان، که آقای جبار باغچه بان(1312-45) در دهه ی30-40 دریوسف آباد تهران پایه گذاری کرد، شکل گرفت و توسعه یافت. و در واقع توسعه ی این اشارات را میتوان تا حد زیادی نتیجه ی خلاقیت آقای باغچه بان دانست، زیرا از اشاراتی که در بین عوام عصر رضاشاه استفاده می شد، متفاوت بود.

زبان اشاره طبیعی رایج در ایران یا زبان اشاره ی ایرانی، نماد وحدت ناشنوایان تهرانی و اصلی ترین ویژگی تعیین کننده ی هویت آنهاست. در گروه های مختلف به شیوه های متفاوتی بکار میرود، و مانند زبان فارسی، دارای لهجه ها و گویش های مختلفی است.

همان طور که در تقسیم بندی ای که در زبانهای ناشنوایان ایرانی در بالا مطرح شد. دو زبان در گروه زبان اشاره قرار می گیرند:

1.اشاره-اشاره

2.مکتب باغچه بان.

مکتب آموزشی باغچه بان

باغچه بان “طرح الفبای گویا” را برای برقراری ارتباط با شاگردان ناشنوای خود پایه ریزی کرد و با تاسیس مدرسه ی ناشنوایان این طرح را رسمیت و توسعه بخشید.

“الفبای گویا” با “الفبای دستی” تفاوت های کاربردی و اساسی دارد. در واقع الفبای دستی یاهجای دستی، الفبایی است که درآن هر حرف، اشاره ی مخصوص به خود را دارد. و اصول این سیستم میتواند در مورد هر زبانی که دارای الفبای نوشتاری است، بکاررود. اما الفبای گویا علاوه بر اینکه از اشاره در آن استفاده میشود، لبخوانی هم صورت می گیرد، یعنی تنها مبتنی بر اشاره ی صرف نیست.

در مکتب آموزشی ای که باغچه بان بنیان نهاد، پنج رکن اصلی وجود داشت:

1. گفتار

2. لبخوانی

3. الفبای گویا

4. اشاره

5. فشار آوردن برای بیشتر خواندن و آموختن.

در گذشته سیستم آموزشی به گونه ای بود که هرگونه اشاره را مانع می گشت و تاکید شدیدی بر گفتار و لبخوانی داشت. به طوری که اگر کودک ناشنوایی از اشاره برای مقصود خود بهره می گرفت به شدت تنبیه می شد. هدف از این برخورد ها وادار کردن ناشنوایان به استفاده از توان گفتاری بود و اعتقاد داشتند که با کمک گرفتن از اشاره ـبا توجه به اینکه برای ناشنوایان از گفتار ساده تر است.ـ ناشنوایان به مرور تنها از اشاره استفاده می کنند و دیگر قادر به تکلم نخواهند بود. اما این شیوه زمان زیادی می برد و معمولا ناشنوایان بعلت آنکه هنوز قدرت گفتاریشان به خوبی شاگردان عادی نبود، مورد تمسخر قرار می گرفتند و همین باعث گوشه گیری و اجتناب آنها از صحبت کردن می شد.

اما در روشی که باغچه بان پایه گذار آن بود.ضمن اشارات به ناشنوایان لبخوانی را هم می آموخت و در مراحل بعد اشاره، واجگاه حروف را هم نشان می داد تا بدین ترتیب گفتار این گروه هم اصلاح شود. این شیوه به ناشنوایان امکان داد که با بزرگتر شدن در این سیستم آموزشی علاوه بر خواند و نوشتن بتوانند راحت تر صحبت کنند و در جامعه ی بزرگتر هم پذیرفته شوند.

نوآوری دیگری که باغچه بان در مدرسه ی ناشنوایان اجرا کرد، روزنامه خوانی بود. بدین ترتیب شاگردان مدرسه نه تنها دایره لغاتشان را وسعت می بخشیدند بلکه از رویدادهای اجتماعی و سیاسی زمان خود که بعلت محرومیت از رادیو از آن دور و بی خبر بودند هم آگاهی بیابند. در عین حال این آگاهی به ایجاد بحث های گروهی منجر می شد که تمرین خوبی برای صحبت کردن و همچنین از بین بردن ترس ورود به مباحثه در ناشنوایان می شد.

اما در نهایت باید اشاره کرد که این مکتب آموزشی هم اشکالاتی دارد از جمله: یک علامت برای چند حرف بکار می رود، مثل ک،پ،ت. و یا برخی از حروف بدون علامت اند، مانند:ل. و اشکالات دیگری که البته بیشتر زبانی است.

ناشنوایان، در جامعه ی ایرانی، اقلیتی را تشکیل می دهند که به مرور، با گردهم آمدن و ایجاد زبانی جدید(اشاره)، برای خود فضای زیستی و اجتماعی جدیدی بوجود آورده اند.

بکارگیری لبخوانی و یا روش شفاهی که در گذشته به ناشنوایان تحمیل می شد، ادغام آنها با شاگردان شنوا و نادیده گرفتن تفاوت اصلی ای که بین این دو گروه وجود داشت در واقع باعث به حاشیه راندن این گروه و قرار دادن آنها در محیط غالب می شد که فضای پیشرفت را در اختیار کسانی قرار می داد که در شرایط ارتباطی بهتری با محیط قرار داشتند.

با استفاده از صرف زبان اشاره هم، بدلیل اینکه اکثریت جامعه با این زبان آشنایی نداشتند و ارتباط آنها را به گروه ناشنوایان و یا کسانی که این زبان را آموخته بودند، محدود می کرد، همان مشکلات را برا ی ناشنوایان بوجود می آورد.

اما با بوجود آمدن شیوه ی جدیدی که در آن هم از زبان اشاره برای سرعت دادن به کلام و همچنین یاد دادن تلفظ صحیح بکار می رفت، و هم از لبخوانی و گفتار شفاهی که علاوه بر اینکه به ناشنوایان این امکان را می داد که اگر از توانایی شنیدن محروم هستند از توانایی گفتن هم محروم نشوند، و در واقع با تقویت گفتار در آنها، ارتباطشان را با جامعه ی بزرگتری که شنوایان هستند، برقرار می کرد. این شیوه ی جدید ناشنوایان را در موقعیت بهتری قرار داد و فرصت های جدیدی را در اختیار آنها قرارداد، تا در عین آنکه اقلیتی با زبان و فرهنگ مخصوص به خود هستند، زبان دوم یا زبان اکثریت را هم بیاموزند و از پیله ی محیط محدود خود به فضایی بازتر و موقعیت های بیشتر پا بگذارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.